چطوری در اوج نامیدی زنده میمونم؟
زندگی کردن در این روزها، واقعا کار سختیه؛ این اوضاع و احوال جامعه، تلخ تلخ تلخ، واقعا امید رو از آدم میگیره و از قدیم یک کلمه توی ذهن من حک شده که انسان به امید زندهست.
از طرفی هم وقتی انفعال و زندگی نکردن رو در پیش میگیرم مدام به خودم میگم این درست نیست و بیکاری و احساس بیهوده بودن اذیتم میکنه. فعلا به این نتیجه رسیدم که زندگی کنم نه در بهترین شکلی که میتونم اما حداقلی که خودم رو پر انرژی نگه دارم که به خودم صدمه نزنم.
آدم فعالی نیستم اما توی ذهنم ی صدای میاد و میگه: «سکوت شما یعنی حمایت از ظلم و ظالم» وهمین یعنی باید حرفم رو بزنم و خشم درونم رو فریاد بزنم.
یکی از مهمترین اصلهای زندگی من، شجاعته. انسان اصیل باید شجاع باشه و آگاهانه برای عدالت بجنگه، اما آگاهانه تعریفهای متفاوتی برای هر فرد داره، برای من زنده نگه داشتن خودم و روحیه دادن و زنده نگه داشتن اطرافیانم و حفاظت از افرادی که دوستشون دارم یک نوع مبارزه ست، از ظالم حمایت نمیکنم و سعی میکنم حرفم رو بزنم.
در عین حال واقعبینانه، با این اوضاع اقتصادی سعی میکنم اندک درآمدم رو بیشتر کنم و کارم رو روبه جلو حرکت بدم که دیزاین برای من یعنی خود زندگی؛
حل کردن پازلها، وصل کردن و ساختن الگوها، همه برای من یعنی خود خود زندگی، و این بهترین راه برای زنده نگه داشتن خودمه.
مروری بر ذهن:
١/ با شجاعت حرفم رو بزنم.
٢/ سعی کنم به اطرافیانم بیشتر محبتت کنم و انرژی اونها رو بالا نگه دارم (چون خودم از اونا انرژی میگیرم)
٣/ سعی کنم هر روز در کارم پیشرفت کنم و به صورت همزمان از اون در مسیر درست برای کمک استفاده کنم.
۴/ در کنار اوضاع بد اقتصادی سعی کنم خودم رو نجات بدم درحالی که در زدن حرفم ثابت قدم باشم.
۵/ سکوت من یعنی حمایت از ظلم و ظالم.
- ۰۱/۰۹/۲۸