پوچ‌نوشته‌های یک جوان

جوانی در جستجوی چیستی هستی، چرایی زندگی و به دنبال تخلیه احساسات

پوچ‌نوشته‌های یک جوان

جوانی در جستجوی چیستی هستی، چرایی زندگی و به دنبال تخلیه احساسات

وبلاگ‌نویسی دوباره؛ چرا؟

چهارشنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۲۶ ب.ظ

خیلی سال پیش؛ وبلاگ‌نویسی می‌کردم. می‌نوشتم و لذت می‌بردم؛ کودک بودم و جویای نام، به دنبال کسب شهرت و خوانده شدن وبلاگم؛ حاضر به زدن هر نقش و نقابی می‌شدم تا افرادی رو به خوندن وبلاگم مجاب کنم؛ سال‌ها گذشت و فهمیدم که تنها دلیل اینکه حالم خوب بود؛ این بود که می‌‌نوشتم؛ اما نوشتنی که برای خودم بود. گذر کردم و وارد تکاپوی زندگی شدم؛ احساس کردم حالم خوب نیست تا اینکه چند روز پیش وبلاگی را پیدا کردم؛ ناگهان به خودم گفتم، چقدر دلت برای وبلاگ‌نویسی تنگ شده؛ مگر نه؟ که ناگهان به ذهنم رسید که بنویسم؛ اما بی‌هویت. در این صورت نیازی به این ندارم که نقش و نقابی بزنم؛ خودم هستم و این برای من بهترین است.

 

در این وبلاگ می‌خواهم روزمره نویسی کنم؛ از زندگی، احساسات و آموخته‌هایم درباره‌ش؛ شاید بعدها بیشتر آن را معرفی کنم اما فعلا برای خودم است.